RSS
POWERED BY
LoxBlog.Com
خبرنامه وب سایت: آمار وب سایت:
|
به ابجد کبیر و صغیر الله86+110 دین الهی = 196 بدین های الهی الله196 امام بدین الهی196 ضرب 14 معصوم در خودش میشود 196 +144 ضرب 12 امام درخودش144 +25ضرب 5 تن درخودش= 365 روز سال روزی رسول خدا در نماز به سجده رفت کودکی 3 ساله وارد مسجد شد و رفت روی دوش مبارک رسول خدا ایشان را در آغوش گرفت و میبوسید و نشست جانم حسین روحم حسین عشقم حسین فقط یک جانشین پیامبر میتواند به دوش خاتم پا بگذارد پطروس ملک پرهای خود را به قنداقه امام حسین کشید و از بند زمین رهایی یافت او خود را از شیعیان حسین میداند جبرئیل نازل و فرمود پروردگار میفرماید اگر از سجد برخیزی سر بلندکنی تو را از نبوت خلع میکنم رسول خدا همچنان در سجده ماند تا نوه اش حسین پائین آمد مردم سبب سجده طولانی را از رسول خدا را پرسیدند پیامبر فرمود اصل ماجرا را که حسین و فرزندان او جانشین بحق من هستند و هر کسی او را بیازارد مرا آزرده و هر کسی او را دشمنی کند دشمن من است حسن و حسین سید جوانان اهل بهشتند حسین سفینه" النجات به ابجد حسین 128 به ابجدهمیشه حسینی باشید به ابجد 128 امام الهی 128کلید دین 128 حسین 128 سبب دین 128امام الهی 128 جان دینی 128 حسین 128کلید دین 128 امام الهی128کلید بدین الله 196 کلید اسلام 196ضرب 14 معصوم میباشد خلیفه خدا 1330 -1202 عمر ابوبکر عثمان = 128 حسین 128 خلیفه واقعی الله 978-971 = 7 نام 12 امام در قرآن بدون تکرار 7 بار آمده ثبع المثانی من القرآن العظیم مراد نام ائمه شیعه بدون تکرار در قرآن 7 بار آمده میباشد به ابجد196 امام کل دین 196 کلید بدین الله 196 کلید اسلام 196دین اسلام 196 یا جان اسلام 196بدین های الهی الله 196دين اسلام 196 اصول دينه 196کلید اسلام 196امام کل دین 196 امام بدین الهی 196 ضرب 14 معصوم در 14 خودش ميشود 196 دين اسلام196 کلید بدین الله 196 کلید اسلام 196 امام کل دین 196 يعني 14 معصوم چه كسي حقوناحق كردبه ابجدحق 12+ناحق15 = 27ابوبكر 27 كسيكه حق راناحق كرد ابوبكر بود به ابجد کبیر و صغیر الله86+110 دین الهی = 196 امام کل دین 196 امام بدین الهی 196با اماما دین الهی 196 کلید بدین الله 196 کلید اسلام 196 دین اسلام 196ضرب 14 معصوم در خودش میشود 196 +144 ضرب 12 امام در خودش +25 ضرب 5 تن درخودش = 365 روز سال 5+6+3= 14 معصوم متکبرین دین 786-245 اسلامه حق = 541 عمر و ابوبکر 541 مجرمی مردد 541 حرام لغمها ملحد دین 541 با قلدر ادیانو اسلام 541 به ابجد منافقان قرآن 673 - 132 اسلام = 541 عمر 541 +430 مقصر = 971 ظالم به دست میآید به ابجد ظالم 971 -310 عمر = 661 عثمان 661 یا مرد پررو 661 اینتر 661 دروغ گو 1216 - 14 معصوم = 1202 ابجد ابوبکر عمر عثمان 1202 علی = 202 در غدیرخم محمد علی را جانشین خود قرار داد در عالم هر کلمه ای عددی دارد و هر عددی کلمه ای محاسبه با ابجد صغیر از یک تا ده میباشد و ابجد کبیر ازیک تا هزاره و ابجد صغیر از یک تا ده میباشد خداوند آیات قرآن را بر اساس علم ابجد بنا نهاده و ما هم معادلات حقانیت امام علی و 14 معصوم را از کلمات هم ردیف عدد آن استخراج میکنیم مثال اسلامه حق 245یعنی علی 110+135 فاطمه = 245 پس اسلامه حق 245 منظور علی با فاطمه است بسم الله الرحمن الرحیم 786- 541 عمر ابوبکر=245 اسلامه حق 245 فاطمه 135+110 علی =245کلامه وحی الهیه دینیی245 به ابجد202دینه الهی محمد 202 یعنی علی 110+92 محمد = 202 محمد و علی میباشد در غدیر جانشینه محمد علی انتخاب شد اینطوری ابجد110 دین الهی 110دین الهی 110علی 110 تنها جانشینه پیامبر محمد علیست 110 بو الله جانشینانه پیغمبر علیست110 اگه دیگر فرقه ادیان مسلمان هم با 5کلمه به ابجد رهبرشان توانستند بگویند من بر باطل میباشم ابجد امام علی 110با پنج کلمه مثل این به ابجد صغیر تا ابجد کبیرمولایتان در آید اینطوری با پنج کلمه110 به والله جانشینه بپیغمبر علیست 110تنها جانشینه پیامبر محمد علیست بقرآن العظیم 1404-1202 سه خلیفه = 202 محمد 92+110علی = 202 در غدیرخم محمد علی را جانشین خود فرمود310با ابجدکبیر 310عمر 310 احمقها احمقها 310 گمراه دین 310 اباجهل در دین 310 ناحق عالمی 310 ابله منافقا 310 کفری 310 منکر 310 نمرودی 310 شدادا 310 اباجهل در دین 310 جهل عرب 310 عمر 310 ابوبکر 231 عمرن خودتونو بکشید مگه آتش به دره خانه مولاء بهانه بود منظور خسم کشتن بانوی خانه بود در نشستی که با احباء بود صحبت از ارزش تولی بود گفته شد ارزش ولای علی بی کمو کاست جانه حضرت زهراء بود کشته شد زهرای اطهر زان سبب گفته در قرآن تمام آیه ها حق با علیست عمر کلت گیر کرده لای درخت معجزه ای نما و کمک این یابوها کن کلا حیوانات را ابوبکر و عمر کمک میکنند عثمان درندگان را کمک میکند بخاطر تغزیه ناصحیح و بیش از حد پیش میآید اگر ایشان از چهار ماهگی را سه ماهی یکبار ججامت کنید سالم میشود هر حجامت به اندازه دوسه حبه قند گند خون از پوستش خارج میشود و نگرانی ندارد ایشان را پیچ شمیران بطرف پل چوبی سمت راست کوچه توانا پلاک سه طبقه سوم ببریددکتر نصرتی و پرواز انشاء الله خوب خواهد شد اگر غافل شوی تو از درونت شود مثل لجن آلوده خونت وقتی که جسم تو همش مریضه خون تو چون توی رگات غلیظه حجامت با رگت کاری نداره عرق با جوش از پوستت در آره قسم= بقرآن العظیم 1404-1202 سه خلیفه = 202 محمد 92+110علی = 202 در غدیرخم محمد علی را جانشین خود فرمودبسم الله الرحمن الرحیم 786- 541 عمر ابوبکر=245 اسلامه حق 245 فاطمه 135+110 علی=245+92محمد = 337 ره اسلام 337 اسلامه نابه محمدی 337 یعنی محمد 92+110علی +135 فاطمه = 337 یعنی 7ضربدر3ضربدر3= 63 ضرب عالم امکان محمد استو جمال محمد علیست کف دستت نوشته 81-18 ذالحجه غدیر خم = 63 نشانه غدیر است یعنی 3 ضربدر6= 18 ذالحجه غدیر هم نشانه پیامبر و علی با انگشت دستت بگو 63 شهادت بده انگشت شهادت را ببند یعنی حق با سه تن نیست انگشت شصت که ناز شصتت حق با علیست حق با سه تن نیست در مکه به سه شیطان سنگ میزنیم بنامت قسم یا علی توایی وارث این نبی رمز باء بسم الله الرحمن الرحیم رمز اسم اعظمی مولاء علی به ثنای اسم اعظم شده چون علی محمد بدرید کعبه از هم شده بت شکن به کعبه اسدالله اعظمبه ابجد قرآن اسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه=245 اسلامه حق فاطمه و علی میباشد خداوند سال را بخاطر 5 تن و 12 امام و 14 معصوم سال را 365 روز قرار دادضرب عالم امکان محمد استو جمال محمد علیست ضرب 5 تن در خودش ضرب 12 امام در خودش ضرب 14 معصوم ضربدر خودش جمع سه ضرب میشود 365 روز سال = 196+144+25= 365 روز سال5+6+3=14 معصوم 4+1= 5 تن خانواده رسول خدا الحمد الله میتوانم با علم ابجد محاسبات ریاضی ترکیب داروها و حتی دوای ایدز را به دست بیاورم گذاشتم آقایان یه کم به خودشان زحمت بدهند و یک قدم برای رضای خدا بر دارند این کلنگ ستون امراض توسط علم ابجد ریاضی در قرآن بوود شما نام مرض را به فارسی محاسبه و علاج ایدز125 ترکیب را هم 43دوای ایدز43این عددرا در داروهای مشابه پیدا کنید امیر مومنان میفرماید علم ابجد هزار باب دارد از هر بابی هزار باب 26 بار دیگر فرمود دوباره از هر بابی 1000 باب علم استخراج میشود علم ابجد قرآن کمک گرفتن از خداست معادلات را خود دکترین باید بدست بیاورند که با فرمولهای پزشگی بیشتر آشنا میباشند دو سال مدام نشسته و نوشته ام تا به سر انجام برسد البته همه عنایت خدا بوده اگر خودم میخواستم باید فقط بوغ میزدم هر مقاله ای اگر 14 ستون داشته باشد میشود مثل این ولی مقاله بی ستون هیچ ارزشی ندارد حرف باد هواست شما با خواندن معادلات با ارزش به ابحد سرمازدگی322 و دارویش آسپرینا 322انواع مشابه 322 کاربرد علم ابجد در ذوب آهن فولاد جنس ذالفقار هم بکار رود علم ابجد رازهای آیات قرآن است این معادله ابجد را برای دید عموم بگذار از نام محمد و علی هم استفاده کن { قال رسوالله} کتابی الله وعترتی1587-1202 عمر ابوبکرعثمان =فرقه 385شیعه385 پیامبر فرمودفقط یک فرقه اهل نجات استپیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه ۳۸۵ شیعه ۳۸۵مرد عالم 385 شهید بدین 385علی110-495بمب اتمی=385شیعه 385 با منجی علم اسلامی385 با اسلام ناب محمد علی 385 مذهب اسلام محمدی 385 اسلامنا محمد علی 385بطریق دین 385 شهید بدین 385 معجزه دینه اسلامه 385 با روزنه امید جهان 385 با راه دین حق 385 با بیداریه اسلامیه 385علی110-495بمب اتمی=385شیعه 385 هرکسی میخواهد قدرتش بمب اتمی شود شیعه شود روزی امام علی فرمود میتوانم از آب نور تولید کنم مرد اتمی علی مولاء بود 385 ضرب عالم امکان محمد استو جمال محمد علیست 14 معصوم شهادت دادند فدک از آن فاطمه است 14 ضربدر 14 =ضرب 14 معصوم = 196 - 737 شهادت کذاب = 541 عمر ابوبکر 541 دروغگو۱۲۱۶ - 14 معصوم =۱۲۰۲ابوبکر و عمر و عثمان دروغ گو بوده اند ابجدکل ۱۴ معصوم ۱۷۴۳- ۱۲۰۲ سه خلیفه= ۵۴۱ عمرو ابوبکر 541 فلاکتی 541 خیانتا بدین 1128- 1202 = 74 ابجد سه خلیفه باعث 74 فرقه شدن دین اسلام شدند همچنانكه حكم خدا و رسولش صلى الله عليه و آله و سلم را كه فدك را رسول خدا به فاطمه عليهاالسلام داده اند و او در حال حيات پدرش آن را تصرف كرده است را رد كردى و شهادت يك نفر اعرابى را كه بر پاشنه خود بول مى كند مى پذيرى و فدك را از فاطمه عليهاالسلام گرفتى ... در اين موقع صدا و همهمه از ميان مردم برخاست و همگى سخنان على (عليه السلام ) را تاءييد كردند در اينجا بود كه عمر و ابوبكر توطئه قتل على (عليه السلام ) در سر نماز را توسط خالد بن وليد طراحى كردند خیلی بیشعور تر از آن بوده که سنی ها فکر میکنند .(علل الشرايع ، ج 1.)خدایا این دروغ گویان آجز از درک حقیقتند بی معرفت بی شعورند نمیتوانند نام ابوبکر رکب وبا را مثل نام پیامبر بنویسند کسی که جانشین رسول خداست باید نامش هم مثل او باشد اینها خیلی بیچاره تر از آنند که بتوانند درک حقیقت کنند خدایا گمراهان را به شیعه ببخش تا وقتی که نتوانند نام مکار ترین روبا عالم ابوبکر رکب وبا از این نام کب را بردار میشه روبا بدجنس دوسال خلافت نکرده از دنیا رفت به درک اسفل سافلین حالا اگه مرد هستید فعلا شیعه شوید بعد که توانسنید نام ابومکر ابوبکر را مثل نام مقدس علی محمد بنویسید ما سنی خواهیم شد بشرط اینکه این روباه ابوبکر راهرگز با یاران دیگر رسول خدا مقایسه نکنید نام ابوبکر رکب وبا را بتوانید مثل نام محمد بنویسید کسی که جانشین رسول خداست باید نامش هم مثل محمد باشد محمد بنویسید تمام ناحقها دوسال نشده از دنیا میروند ابوبکر رکب وبا دوسال خلافت نکرده از دنیا رفت قاتلان امام حسین دوسال نشده همه به دست مختار کشته شدند ابول حسن بنی صدر 2 سال نشده پا به فرار گذاشتدر این آیه 124 هم انی جاعلک لناس اماما خدا قرار میدهد در بین مردم امام و سر پرست را سوره طه آیه 29 واجعل لی وزیرا"من اهلی و آیه صاد آیه 29 حضرت داود فرمود خدایا کسی از زریه من را جانشین من قرار بده چطور محمد رسول خدا جانشین انتخاب نکردبا صدها حدیث در کتب اهل سنت و هزاران در کتب شیعه در باره حضرت فاطمه 18 حدیث و در با ره عایشه 2000 حدیث در کتب عمریه آمده در قرآن سوره کوثر آمده ولی در باره عایشه یک آیه تحریم در باره دوزن پیامبر که خبرهای خانه پیامبر را برای منافقان میبرند خدا آن دو را لعن نموده دروغ به پیامبر و قرآن هم حدی دارد دروغ به مردم دنیا نگوئید انتخاب شما شایسته است یا انتخاب خداوند خداوند 124 هزار پیامبر و جانشینانشان را خودش انتخاب کرد و شما حق انتخاب جانشین هیچ پیامبری را ندارید تمام شد در غدیر خم دین اسلام کامل شد نه بعد از وفات پیامبر هر انتخابات باطل است خدا در غدیر خم علی را جانشین پیامبر قرار داد و دین کامل شده نه بعد از وفات پیامبر منافقان بجای تشحیح جنازه پیامبر بفکر قصب خلافت باشند علی و فاطمه و سلمان فارسی حسن و حسین مالک به تنهای پیامبر را به خاک سپردندعلی بر جسم رسول نماز خواند علی پیامبر را غسلو کفن کرد علی برای شکستن بت های کعبه به دوش رسول خدا رفت علی در کعبه چون آمد به دنیا شکاف کعبه میگوید همین را انس بن مالك گويد: روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نماز عصر را با ما خواند و در ركعت اول مقدارى درنگ كرد تا آنجا كه پنداشتيم سهو يا غفلتى روى داده است، سپس سربرداشت و گفت: سمع الله لمن حمده، و بقيه نماز را كوتاه خواند، آن گاه با چهره چون ماه شب چهارده خود به ما رو كرد و فرمود: چرا برادر و پسر عمويم على بن ابى طالب را نمى بينم؟ گفتيم: ما هم او را نديده ايم اى رسول خدا، حضرت با صداى بلند فرمود: اى على، اى پسر عمو! على عليه السلام از آخر صفها پاسخ داد: لبيك يا رسول الله، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: نزديك من بيا انس گويد: او پيوسته صفها را مى شكافت و از سر و دوش مهاجر و انصار خود را به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم رسانيد و مرتضى به مصطفى نزديك شد! پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: چرا از صف اول بازماندى؟ على عليه السلام گفت: شك داشتم كه وضو دارم يا نه، به منزل فاطمه عليهماالسلام رفتم و حسن و حسين را صدا زدم و كسى پاسخم نگفت؛ ناگاه كسى از پشت سر مرا صدا زد و گفت: اى ابوالحسن به پشت بنگر. به پشت خود برگشتم، طشتى ديدم و در آن سطلى پر از آب و بر روى آن يك حوله. حوله را برداشتم و از آن آب وضو ساختم، آبى بود به نرمى كره و طعم عسل و بوى مشك، سپس روى برگرداندم و نفهميدم چه كسى سطل و حوله را گذاشت و چه كسى برداشت! پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم لبخندى در چهرء على زد و او را در آغوش كشيد و پيشانيش را بوسيد و فرمود: آيا تو را مژده ندهم؟ آن سطل از بهشت بود و آب از بهشت برين، و آن كه تو را براى نماز آماده ساخت جبرئيل عليه السلام بود، و آن كه حوله به دستت داد ميكائيل عليه السلام، سوگند به آن كه جانم در دست اوست، اسرافيل چندان شانه مرا گرفت "و در ركوع نگاه داشت" تا تو به نماز رسيدى، و به من گفت: درنگ كن تا آن كس 290كه به منزله نفس تو و پسر عموى توست از راه فرا رسد! [ كفاية الطالب: روزی علی یک کاروان شتر از دل کوه بیرون نمودو همه یاران در کار علی با تعجب مینگریستند در قرآن سه آیه در مورد انتخاب جانشین پیامبر که از جانب خدا انتخاب میگردد 124 هزار پیامبر را خدا انتخاب نمود پیامبر بدون جانشین و بدون وصیت از دنیا رفت ولی ابومکر چلپاسه خور عمر را انتخاب نمود ولی دین پیامبر در آیه سوره بقره آیه 124جانشین پیامبر را 124خدا انتخاب میکنددین اسلام در غدیرخم کامل شد تمام بعد از ماجرای غدیر هر انتخابی باطل میباشد سوگند به آن كه جان محمد در دست اوست، اسرافيل پيوسته دست مرا بر روى زانوهايم "در ركوع" نگاه داشت تا تو "اى على" به نماز من برسى و ثواب آن را دريابى. آيا مردم مرا درباره دوستى تو سرزنش مى كنند حال آنكه خدا و فرشتگان او را در بالاى آسمان تو را دوست مى دارند؟! [ بحارالأنوار117:39 جابر رضى الله گويد: نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بوديم كه على بن ابى طالب عليه السلام از راه رسيد، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: همانا برادرم على به نزد شما آمد. آن گاه رو به كعبه نمود و دست به آن نهاد و فرمود: سوگند به آن كه جانم در دست اوست، اين و شيعيان او در قيامت رستگارند. سپس فرمود: او در ميان شما نخستين كسى است كه با من ايمان آورده، و از همه شما به عهد خدا وفادارتر، و به امر خدا عامل تر، و در ميان رعيت عادل تر، و در تقسيم منصف تر و نزد خداوند ارجمندتر است. در اين وقت اين آيه نازل شد: 'ان الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية' [ سوره بينه:7 'آنان كه ايمان آورده و كار شايسته كردند بهترين آفريدگانند' و ياران پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم هر گاه على عليه السلام از راه فرا مى رسيد مى گفتند: بهترين آفريدگان آمد. [ مناقب خوارزمى:.62 بحارالانوار.81:40 مجمع الزوائد هيثمى131:9 سوگند به آن كه جانم در دست اوست، اگر نه اين بود كه گروهى از ياران من درباره تو همان را مى گفتند كه ترسايان درباره مسيح عليه السلام گفتند، همانا سخنى درباره تو مى گفتم كه بر هيچ گروهى عبور نكنى جز آنكه خاك پا و آب وضويت را براى تبرك و شفا برگيرند، ولى همين تو را بس كه تو از منى و من از تو. [ مناقب خوارزمى:.96 بحارالانوار105:40 سوگند به آن كه جانم در دست اوست، همانا در ميان شما مردى است كه پس از من با مردم بر اساس تأويل قرآن مى جنگد- چنانكه من با مشركان بر اساس تنزيل آن جنگيدم- در حالى كه آن مردم گواهى به يكتايى خداوند مى دهند، و از همين رو كشتن آنان بر ديگران گران مى آيد و بر ولى خدا "على" طعن مى زنند و بر او خرده مى گيرند. [ كنزالعمال613:5 سوگند به آنكه جانم در دست اوست، مردم به بهشت در نمى آيند تا ايمان آورند، و ايمان نياورند تا شما "اهل بيت" را به خاطر خدا و رسولش دوست بدارند. [ الصواعق المحرقة:172 سوگند به آنكه جانم در دست اوست، هيچكس ما خاندان را دشمن نمى دارد مگر آنكه داخل دوزخ شود. [ همان:.174 مستدرك حاكم150:3 سوگند به آنكه مرا به پيامبرى برانگيخت، آنگاه كه حلقه در بهشت را به دست گيرم نخست شما "اهل بيت" را داخل مى سازم. [الصواعق المحرقة:232.مستدرك حاكم150:3 نقل از امام على بن ابى طالب عليه السلام، ص101-99.]حضرت صادق (عليه السلام ) فرمود: چون ابوبكر كار خلافت را محكم نمود و از اكثر مهاجرين و انصار بيعت گرفت ، كسى را فرستاد تا وكيل و كارگران حضرت فاطمه عليهاالسلام را از باغ فدك بيرون كند، آن حضرت به نزد ابوبكر آمد و فرمود: به چه سبب وكيل مرا از فدك بيرون كردى و حال آنكه پدرم به فرمان خدا آن را به من داده است ؟ ابوبكر گفت : بر آنچه مى گويى گواه بياور!! فاطمه عليهاالسلام ام ايمن را آورد وام ايمن به ابوبگر گفت : من تا حجت بر تو تمام نكنم گواهى نمى دهم ترا به خدا سوگند آيا رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در حق من گفته است كه ام ايمن اهل بهشت است ؟ ابوبكر گفت : بلى .ام ايمن گفت : من گواهى مى دهم كه حق تعالى به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم وحى فرستاد كه حق ذى القربى را به او بده و رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فدك را به امر خدا به فاطمه عليهاالسلام داد حضرت على (عليه السلام ) نيز آمد و به همين نحو گواهى داد و به روايتى حسنين (عليه السلام ) نيز شهادت دادند. ابوبكر نامه اى درباره فدك نوشته و به فاطمه داد. آنگاه عمر پيدا شد و گفت : اين چه نامه اى است ؟ ابوبكر گفت : فاطمه عليهاالسلام دعوى فدك را نمود وام ايمن و على (عليه السلام ) بر او گواهى دادند، لذا من نيز اين نامه را نوشتم . عمر نامه را گرفت و پاره كرد و گفت فدك فى ء همه مسلمين است و گذشته از اين على (عليه السلام ) شوهر فاطمه عليهاالسلام است و به نفع او گواهى دهد، روز ديگر خود حضرت امير (عليه السلام ) در حالى كه مهاجرين و انصار در نزد ابوبكر جمع بودند در آنجا حضور يافت و فرمود: اى ابابكر چرا وكيل فاطمه عليهاالسلام را از فدك بيرون كردى ؟ در صورتى كه در حيات رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فاطمه مالك و متصرف فدك بود. ابوبكر گفت : فدك فى ء همه مسلمين است اگر فاطمه عليهاالسلام اقامه شهود كند كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فدك را به او داده است من هم فدك را به او مى دهم و الا او را در آن حقى نباشد!على (عليه السلام ) فرمود: اى ابابكر آيا درباره ما بر خلاف حكم خداوند كه در مورد مسلمين است حكم مى كنى ؟ گفت : نه . حضرت فرمود: بگو ببينم اگر در دست مسلمانى چيزى باشد، مالك و متصرف آن است و من بيايم و آن را براى خود ادعا كنم تو از چه كسى طلب بينه (دليل و مدرك ) مى كنى ؟ گفت : از تو. حضرت فرمود: پس چرا در مورد فدك از فاطمه عليهاالسلام بينه و شاهد طلب مى كنى در حالى كه فاطمه عليهاالسلام مالك فدك بوده است . ابوبكر سكوت كرد. عمر گفت : اين سخنان را واگذار ما را توانايى احتجاج با تو نيست ، اگر گواهان عادلى بياوريد فدك را مى دهيم و الا تو و فاطمه عليهاالسلام را در آن حقى نيست . على (عليه السلام ) به ابوبكر فرمود: آيا قرآن خوانده اى ؟ گفت : بلى . فرمود: مرا خبر ده از گفتار خداى تعالى :انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا در حق ما نازل شده يا ديگران ؟ ابوبكر گفت : در حق شما. حضرت فرمود: پس اگر دو نفر نزد تو شهادت دهند كه فاطمه عليهاالسلام كار زشتى مرتكب شده چه مى كنى ؟ گفت : مانند ساير مردم اقامه حد مى كنم . فرمود: اگر چنين كنى در نزد خدا از كافران محسوب شوى . ابوبكر گفت : چرا؟ على (عليه السلام ) فرمود: براى آنكه شهادت خدا را به طهارت فاطمه صلى الله عليه و آله و سلم رد كرده و شهادت مردم را پذيرفته اى همچنانكه حكم خدا و رسولش صلى الله عليه و آله و سلم را كه فدك را به فاطمه عليهاالسلام داده اند و او در حال حيات پدرش آن را تصرف كرده است را رد كردى و شهادت يك نفر اعرابى را كه بر پاشنه خود بول مى كند مى پذيرى و فدك را از فاطمه عليهاالسلام گرفتى ... در اين موقع صدا و همهمه از ميان مردم برخاست و همگى سخنان على (عليه السلام ) را تاءييد كردند در اينجا بود كه عمر و ابوبكر توطئه قتل على (عليه السلام ) در سر نماز را توسط خالد بن وليد طراحى كردند.(علل الشرايع ، ج 1.)
اعترافات ابوبكر به اعلميت حضرت على (ع اعترافات ابوبكر به اعلميت حضرت على (ع چون ابوبكر مسند خلافت را از اميرالمؤمنين عليه السلام غصب كرد، و در برابر فشار اعتراضات مردم به ويژه احتجاجات على عليه السلام قرار گرفت، در خانه خودش را به وى مردم بست، و سپس به مسجد آمد و خطاب به مردم گفت 'اقيلونى اقيلونى فلست بخيركم و على فيكم' مرا رها كنيد، مرا رها كنيد، من برتر و افضل شما نيستم در حالى كه على عليه السلام در ميان شما است. [ حق اليقين شبر ج1 ص180 و با تفاوت الفاظ مختصر كنزالعمال ج5 ص631 ش14112 و ص607 ش14073 و ص600 ش 14064 الامامة والسياسة دينورى ج1 ص 14 تاريخ طبرى ج2 ص450 و460 شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ج17 ص155 و156 و ج6 ص20 و در حديثى از انس بن مالك آمده است كه يك دانشمند يهودى پس از رحلت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم وارد مدينه شد، و چون از 'وصى' پيامبر سؤال كرد، او را به حضور 'ابوبكر' آورده اند. يهودى گفت: من سؤالاتى دارم كه جز پيامبر و يا وصى او كس ديگر نمى تواند آنها را جواب گويد: ابوبكر گفت: هر چه مى خواهى سؤال كن. يهودى: مرا خبر ده از چيزى كه براى خدا نيست، و از آنچه در نزد او نيست، و آنچه را كه خدا آن را نمى داند!! ابوبكر چون خود را مرد ميدان نديد، فورا يهودى را متهم كرد و گفت: اينها سؤالات افراد بى دين است و آنگاه قصد كرد وى را تنبيه نمايد. ابن عباس خطاب به ابوبكر گفت: با مرد يهودى انصاف نكرديد، يا جوابش را بگوييد و يا به حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام رويد، زيرا من از پيامبر خدا شنيدم كه او را دعا كرد ابوبكر و يهودى و همراهان به خانه على عليه السلام آمده و سؤال يهودى را مطرح ساختند. حضرت در جواب او فرمود: اما آنچه را كه خدا نمى داند عقيده شما يهودى ها است كه مى گوئيد 'عزير فرزند خدا است' در حالى كه او براى خويش فرزندى قائل نيست. و در مورد سؤال دومتان ظلم و ستم است كه نزد خدا اينها وجود ندارد. و اما اين كه در سؤال سوم پرسيده ايد آن چيست كه براى خدا نيست؟ آن شريك و همتا است كه پروردگار عالم از آن مبرّا است. چون يهودى اين جواب ها درست را شنيد، زبان به اظهار 'شهادت' گشوده و گفت: 'اشهد ان لا اله الا الله، واشهد ان محمدا رسول الله، واشهد انك وصى رسول الله' در حالى كه ابوبكر و مسلمانان حاضر اين صحنه را تماشا مى كردند، با شادى و خوشحالى زبان به تحسين على عليه السلام گشودند و بالاتفاق گفتند 'يا على! يا مفرج الكرب!' اى على! اى مرد بزرگوارى كه غم ها و غصه ها را از ما برطرف كردى! [ المجتبى لا بن دريد ص35 به نقل از الغدير ج7 ص 178 مناقب ابن شهر آشوب ج2 صلى الله عليه و آله ولادت علي (ع) در كعبه _ درخشش نور در كعبه دل ها
اكثر مُورّخين و محدّثين شيعه و سنّى در روايات و كتاب هاى خود آورده اند: چون مدّت حمل فاطمه بنت اسد به سر آمد و هنگام زايمان او فرا رسيد، كنار كعبه الهى آمد و دست نياز به درگاه باريتعالى بلند نمود و اظهار داشت : اى پروردگار! همانا من به تو ايمان آورده ام ، و به تمامى آنچه بر پيامبرانت فرستاده اى ، معتقد هستم ؛ و نيز آنچه را كه جدّم ابراهيم خليل بيان فرموده ، تصديق كرده ام . پس اى خداوند مهربان ! تو را به حقّ آن كسى كه اين كعبه را بنا نموده است ، و به حقّ نوزادى كه در شكم دارم ، درد زايمان را بر من سهل و آسان گردان . يكى از راويان به نام يزيد بن قَعنب ، در ادامه حكايت گويد: من به همراه عبّاس عموى پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و جمعى ديگر در كنارى نشسته بوديم و حركات و سَكَنات فاطمه بنت اسد مادر اميرالمؤ منين علىّ بن ابى طالب عليه السلام را مشاهده مى كرديم و سخنانش را مى شنيديم . هنگامى كه دعايش پايان يافت ، ناگهان ديوار كعبه شكافته شد و فاطمه به درون آن وارد شد و از ديد نظاره گران ناپديد گشت و سپس ديوار كعبه همچون حالت اوّل ، به هم پيوست . بعد از آن به سمت كعبه رفتيم و هرچه تلاش كرديم تا شايد بتوانيم درب كعبه را بگشائيم و از وضعيّت فاطمه با خبر شويم ، ممكن نشد؛ و با كليد هم نتوانستيم قفل درب كعبه الهى را باز كنيم . به همين جهت مطمئن شديم كه اين جريان از طرف خداوند متعال انجام گرفته است . پس از گذشت چهار روز، دوباره مشاهده كرديم كه همان ديوار شكافته شد و فاطمه بنت اسد در حالى كه قنداقه علىّ بن ابى طالب صلوات اللّه عليه را روى دست هاى خود گرفته بود، از درون كعبه الهى خارج گرديد. سپس راوى در ادامه گويد: پس از گذشت مدّتى ، فاطمه بنت اسداظهار نمود كه من بر تمامى زن هاى گذشته ، برترى و فضيلت دارم ؛ چون آسيه دختر مُزاحم خداوند را در خفاء و پنهان عبادت مى كرد، و مريم دختر عمران با دست خود، درخت خرما را تكان داد تا چند خرما برايش افتاد و او تناول نمود. وليكن من به بركت فرزندم داخل كعبه الهى شدم و تا چند روز از ميوه ها و غذاهاى بهشتى تناول مى كردم ؛ و چون خواستم از درون خانه خدا بيرون آيم ، ندائى را شنيدم كه فرمود: اى فاطمه ! نام نوزاد را علىّ قرار ده ، چون او بر همه عرشيان و فرشيان برترى دارد. خداى اءعلى گويد: من اسم اين نوزاد را از نام خود برگرفته ام ، و او را بر تمامى علوم و اسرار خود آگاه كرده ام . او بُت شكن بُت هاى اطراف كعبه است ، او بر بام خانه من اذان گويد و انسان ها را به وحدانيّت دعوت كند. پس خوشا به حال آن كه دوستدار اين نوزاد و فرمان بر او باشد، و دوزخ جايگاه دشمنان ، و مخالفان او خواهد بود. همچنين آورده اند: هنگام ولادت مولاى متّقيان علىّ عليه السلام ، عمر پربركت پيامبر خدا عليه السلام حدود سى سال بوده است ؛ و آن حضرت دستور داد كه گهواره اين مولود عزيز را كنار رختخواب ايشان قرار دهند تا شخصا از وى نگه دارى و مواظبت نمايد. و حضرت رسول صلوات اللّه عليه اين نوزاد گرامى را روى سينه خود مى خوابانيد و برايش سخن هاى مناسب مطرح مى نمود.(۱) جنيد را از منزلت على بن ابى طالب عليه السلام در علم تصوف پرسيدند، گفت 'اگر جنگها امان مى دادند كه اندكى به ما پردازد، ما چيزها از اين علم از او نقل مى كرديم كه دلها بر نمى تابيد، آخر او اميرالمؤمنان است'! [ فرائد السمطين380:1. ] يكى از فاضلان را از فضائل حضرتش پرسيدند، گفت: چه گويم درباره رادمردى كه دشمنانش از حسد و هوادارانش از ترس و تقيه فضائل او را پنهان داشتند، و با اين همه فضائل آشكار او شرق و غرب عالم را پر كرده است. [ مقدمه مناقب خوارزمى:8 احمد بن حنبل: فضائلى كه درباره على بن ابى طالب عليه السلام رسيده درباره هيچ يك از ياران رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نرسيده است. [ فرائد السمطين79:1 محمد بن احساق واقدى: على عليه السلام از معجزات پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بود چون معجزه عصاء براى موسى و زنده كردن مردگان براى عيسى عليه السلام. [ فهرست ابن نديم:111 آية الله خويى "قدس سره" ايمان على عليه السلام به قرآن- با آن همه مهارت در بلاغت- خود به تنهايى دليل است كه قرآن وحى الهى است. چرا نه، كه او خداوند شيوا سخنى و رسا گويى و برترين نمونه در معارف الهى است [ البيان فى تفسير القرآن:91 خليل بن احمد صاحب علم عروض: نياز همگى به او و بى نيازى او از همه، دليل است كه او پيشواى همه است. [ عبقرية الامام، دكتر مهدى محبوبه:138 دكتر مهدى محبوبه على بر معرفت احاطه يافت بى آنكه معرفت بر او احاطه يابد،و على بر هر سوى معرفت دست يافت بى آنكه معرفت بر هر سوى وى دست يابد. [ عبقرية الامام، دكتر مهدى محبوبه:138 على معرفت را شناخت و معرفت على را نشناخت، و على به معرفت رسيد اما معرفت به على نرسيد دكتر سعادت همه مؤرخان و سيره نويسان بر اين باورند كه على بن ابى طالب را امتيازات بزرگى بود كه براى ديگران فراهم نبود، او امتى بود كه در يك تن تبلور يافته بود. [ در مقدمه كتابش: الامام على نویسنده مسيحى عرب جرج جرداق: در نظر من، فرزند ابوطالب نخستين مرد عرب بود كه با روح كلى يار و همنشين بود؛ على شهيد عظمت خود شد؛ كه او در حالى جان سپرد كه نماز را در ميان دو لب داشت، او با دلى سرشار از عشق خدا در گذشت. هرگز تازيان قدر و مقام راستين وى را نشناختند تا آنكه از همسايگان پارسى آنان مردمى برخاستند كه ميان گوهر و سنگريزه فرق مى نهادند.[ صوت العدالة الانسانية1222:5. ابن ابى الحديد: به فصاحت بنگر كه چه سان خود را در اختيار على نهاد و ضمامش را به دست او سپرد! منزه خداى كه اين مرد را چنين مزاياى پربها و ويژگيهاى گرانمايه بخشيد! نوجوانى از فرزندان عرب مكه با آنكه آميزشى با حكيمان نداشت، در آشناى با حكمت از افلاطون و ارسطو سر آمد، و گرچه معاشرتى با دانشمندان علم اخلاق ننمود از سقراط به مسائل اخلاقى آگاهتر شد، و هر چند در ميان دلاوران نباليد- كه مكيان تاجر بودند نه جنگجو- اما دلاورترين بشر روى زمين گرديد! به خلف احمر گفتند: كدام دليرترند؛ على يا انبسه يا بسطام؟ پاسخ داد: انبسه و بسطام را با افراد بشر و آدميان سنجيد نه با آن كس كه از حد بشريت فراتر است. گفتند: به هر حال چيزى بگو. گفت: خدا را سوگند، اگر على نهيبى به روى آنان زند، هر دو قالب تهى كنند پيش از آن كه به آنان بتازد.! [ شرح نهج البلاغه146:16 با اندكى تلخيص نظام: على بن ابى طالب، گوينده را مايه گرفتارى و آزمايشى و سخت است، اگر در حق او سنگ تمام گذارد به افراط و غلو انجامد، و اگر از حقش بكاهد به زشتى و گناه در افتد؛ حد ميانه هم چندان ظريف و تيززبان و بلند ستيغ است كه آگاهى از آن و سعود بر آن بسى دشوار آيد مگر بر گوينده زيرك و هوشمند. [ سفينة البحار 146:1 به نقل از جاحظ. ] فخر رازى: هر كه على را پيشواى دينى خود قرار دهد، حقا به دستاويز محكمى در دين و دنياى خود چنگ زده است. [ تفسير كبير205:1 ابن سينا گويد: على بن ابى طالب- صلوات الله عليه- كلام گويا و قلب فراگير الهى است، نسبت او با ديگر ياران پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نسبت معقول به محسوس بود، و ذات او از شدت نزديكى به خدا ممسوس در ذات خدا گشته بود. [ حاشيه شفا: 566 باب الخليفة والامام جبران خليل: امام على نيز به روش همه پيامبران با بينش دنيا را وداع گفت، كه به شهرى نه شهر خود درآمدند و به سراغ قومى نه قوم خود رفتند و در زمانى نه زمان خود زيستند. [ صورت العدالة الانسانية1213:5. ] و هم او گويد: بى ترديد على يكى از سران انديشه و روح و بيان در هر زمان و مكانى است. [ همان ابن ابى الحديد گويد: چه گويم درباره مردى كه اهل ذمه با آنكه اسلام را نپذيرفته اند به او مهر مى ورزند، فيلسوفان با آنكه ميانه اى با اهل دين ندارند بزرگش مى شمارند، شاهان روم و فرنگ شمايل او را در كنيسه ها و پرستشگاههاى خود نقش مى كنند، و شاهان ترك و ديلم عكس او را بر شمشيرهاى خود حك مى نمايند. [ شرح نهج البلاغه29:1. ] و [ نقل از امام على بن ابى طالب عليه السلام، ص139-135. ]
تحريم حج تمتع توسط عمر و اعتراض امام على (ع)
در جاهليت ، مراسم عمره را در ماههاى ذى القعده ، ذى الحجه ، محرم ، و صفر بجا نمى آوردند و آن را عملى ناپسند و حرام قلمداد مى كردند.(724) افراد جاهلى از اينكه كسى در ايام حج وارد مكه گردد و قبل از انجام حج ، عمره را بجا آورده و از احرام بيرون آيد، تعجب مى كردند. با ظهور اسلام ، انجام عمره در ماههاى حج نظير ذى القعده و ذى الحجه مجاز شمرده شد بطورى كه مسلمانان براى عمره احرام مى بستند و بعد از انجام مناسك آن ، از احرام خارج شده و تا شروع مراسم حج (روز هشتم ذى الحجه ) محرم نبودند و تمام محرمات احرام و از آن جمله آميزش جنسى براى آنها حلال بود. به اين حج ، ((حج تمتع )) يا ((متعه حج )) اطلاق مى شود. اين اصطلاح از آيه شريفه سوره بقره (725) گرفته شده است و وجه نامگذارى ديگرى نيز براى آن ذكر كرده اند و آن اينكه در اين نوع حج ، حجاج در فاصله بين عمره و حج ، از امورى كه در حال احرام ، حرام مى باشد تمتع جسته و بهره مى بردند.(726) قرآن (727) و روايات بر جواز اين عمل دلالت دارد و حتى در برخى آمده است كه دستور پيامبر (ص) بر انجام عمره در ايام حج ، براى ريشه كن كردن سنت جاهلى بوده است .(728) عمر اولين كسى بود كه از آن نهى نمود و آن را ممنوع اعلام نموده ، تهديد كرد كه عاملين آن را مجازات خواهد كرد در حالى كه خود معترف بود در زمان پيامبر (ص) حلال بوده است . نظريه خليفه كه در مقابل قرآن و روايات پيامبر (ص) قرار دارد، از همان زمان اعلام ، مورد مخالفت صحابه قرار گرفت و به همين علت علماء اهل سنت نيز چندان به آن وقعى ننهاده و حج تمتع را جايز شمرده اند.(729) لذا ((عينى )) در شرح صحيح بخارى مى گويد: ((گر چه عمر و عثمان و معاويه حج تمتع را تحريم كردند؛ ولى چون سخن آنها مخالف كتاب و سنت و اجماع است ، علماى صحابه با آنها مخالفت كردند و حق با مخالفين آنهاست .(730) )) در اينجا به برخى از روايات پيامبر (ص) كه دلالت بر جواز متعه حج مى نمايد اشاره مى كنيم . ابو موسى اشعرى در مراسم حج ، فتوى به متعه مى داد. مردى به او اعتراض كرد كه مگر از نهى خليفه (عمر) اطلاع ندارى . ابو موسى نزد عمر آمد و در اين زمينه سئوال كرد. خليفه پاسخ داد: ((من نيز مى دانم كه پيامبر (ص) و اصحابش ، حج تمتع را بجا مى آوردند؛ ولى من دوست ندارم كه مردم در حالى كه آب غسل از سر و صورت آنها مى چكد، در مراسم حج حركت كنند.))(731) و از اين رو عمران بن حصين به مطرف مى گفت : ((پيامبر (ص) بين حج و عمره جمع نمود و آيه اى از قرآن و دستورى از حضرت در مورد حرمت آن وارد نشده است . مردى طبق راءى و نظر خود آن را حرام نمود.))(732) آنگاه عمران از مطرف مى خواهد تا مادامى كه زنده است اين حديث را براى كسى بازگو نكند. معلوم مى شود اصحاب پيامبر (ص) از ترس خليفه جراءت ابراز اين حكم شرعى را نداشتند. هنگامى كه معاويه از سعد بن مالك در مورد متعه حج پرسيد، وى آن را عملى نيكو و داراى پاداش الهى دانست . معاويه با تعجب از وى پرسيد: آيا تو بهتر از عمر هستى ؟ وى كه آن را حرام كرده است . سعد جواب داد: پيامبر (ص) كه بهتر از عمر بود حج تمتع را بجاى آورد.(733) و نيز سعد بن ابى وقاص به اين حقيقت كه پيامبر (ص) و اصحاب حضرت در زمان ايشان ، حج تمتع بجاى آوردند، معترف بود.(734) عبدالله پسر عمر نيز در جواب شخصى كه از وى در مورد حج تمتع سئوال كرد، آن را عملى پسنديده شمرد و چون سائل به وى اعتراض كرد چگونه پدرت از آن نهى كرده است ، پاسخ داد: ((گر چه پدرم چنين دستورى صادر كرده است ؛ ولى پيامبر (ص) آن را انجام مى داد من نظر پيامبر (ص) را بر فرمان پدرم ترجيح مى دهم .))(735) خداوند نيز در قرآن آن را حلال شمرده است و ما بايد از كتاب خدا تبعيت كنيم نه از فتواى عمر...))(736) نه تنها بعد از صدور فرمان عمر مبنى بر حرمت متعه حج ، اصحاب پيامبر (ص) با آن مخالفت نمودند؛(737) بلكه از تاريخ بر مى آيد هنگامى كه خليفه تصميم بر صدور اين حكم گرفت ، صحابه با وى مخالفت كرده و آن را بر خلاف سنت پيامبر (ص) دانستند و از اين رو عمر براى مدتى از اعلام نظر خود دورى جست .(738) و به علت مخالفت صريح اين حكم با قرآن و سنت ، برخى مدعى شدند خليفه سرانجام به اشتباه خود پى برد و از اين نظر برگشت .(739) خليفه در اين نظريه خود ظاهرا مغلوب يك سرى ظواهر و احساسات گرديده است ؛ زيرا چنانكه نقل شده است تنها استدلال وى در اين تحريم آن است كه نمى خواهد مردم در حالى كه آب غسل از سر و صورت آنها مى چكد در مراسم حج شركت كنند. بايد دانست كه احكام الهى بر مبناى مصالح و مفاسد واقعى است و در آن احساسات و خوش آيندهاى افراد و ناخوش آيندها كه معمولا امورى نسبى و فردى مى باشند، ملاحظه نگرديده است . خداوند و رسول او هنگام تشريع احكام الهى ، از خليفه داناتر و آگاه تر بودند. به علاوه در برخى از روايات تصريح شده است كه متعه حج تا قيامت ، حلال است .(740) خليفه با اين دستور خود سنت جاهلى را زنده كرد و اين در حالى بود كه بنابر اظهار ابن عباس ، پيامبر (ص) براى آنكه اين فكر جاهلى را ريشه كن سازد، دستور به اجراى مراسم عمره در روز چهارم ذى الحجه صادر نمود و به همين منظور همسر خود عايشه را نيز در ماه ذى الحجه به عمره برد و به مردم نيز دستور داد كه بعد از اتمام عمره ، از حالت حرام در آمده و نزديكى با همسر را حلال بشمارند.(741) و از اينكه برخى ، بر اثر رسوب افكار جاهلى ، تمتع و خروج از احرام را كارى ناپسند شمرده و از انجام آن خوددارى مى ورزيدند ناراحت گرديد.(742) بعد از خليفه دوم ، عثمان نيز به پيروى از وى پرداخت و حج تمتع را تحريم نمود. على (ع) كه به ناروا بودن اين بدعت اعتراض داشت هم با زبان و هم در عمل به مخالفت با اين بدعت پرداخت و تا آنجا پيش رفت كه در مقابل عثمان ايستاد بطورى كه احتمال ترور امام (ع) توسط اصحاب خليفه وجود داشت . عبدالله ابن زبير مى گويد: ((من با عثمان در جحفه بودم و عده اى از اهل شام و از آن جمله حبيب بن مسلمه فهرى نيز در آنجا حاضر بودند. سخن در مورد متعه حج مطرح شد. عثمان گفت : حج را تمام كنيد در ماههاى حج و اگر عمره را تاءخير بيندازيد تا دوباره به زيارت خانه خدا بياييد، بهتر است . (يعنى بين عمره و حج در ماه حج ، جمع نكنيد و در ماه حج ، عمره بجا نياوريد). در اين ميان على (ع) به پا خواست و سخن خليفه را بر خلاف سنت پيامبر (ص) دانسته و آن را سخت گيرى بر بندگان خدا دانست ؛ زيرا بسيارى از مردم ، از مناطق دور دست آمده اند و بيكار نيز نيستند. آنگاه على (ع) خود عمره و حج را با هم انجام داد. من فراموش نمى كنم كه مردى از اهل شام گفت : اين مرد را بنگر كه چگونه به اميرالمؤ منين (عثمان ) اعتراض مى نمايد، بخدا قسم ! اگر خليفه ، دستور دهد وى را گردن مى زنم .))(743) و بنابر گفته مروان بن حكم عثمان به امام اعتراض نمود كه چگونه با وجود نهى من ، حج عمره را با هم بجاى آورده اى ؟ امام (ع) پاسخ داد: لم اكن لادع قول رسول الله (ص) لقولك . ((من حاضر نيستم فرمان تو را بر فرمان پيامبر (ص) و سنت ايشان ترجيح دهم .))(744) مخالفت امام با خليفه در روايت ديگر نيز وارد شده است و در برخى موارد، عثمان اعتراف مى نمايد كه پيامبر (ص) متعه حج را بجا مى آورده است . در يكى از روايات آمده است امام (ع) به عثمان فرمود: ((تو هم مى دانى كه ما در زمان پيامبر (ص) حج تمتع بجا مى آورديم .)) عثمان پاسخ داد: ((درست است ؛ ولى ما در آن زمان هراسناك بوديم .))(745) البته عذر عثمان قابل قبول نيست ؛ زيرا در آخرين حج پيامبر كه به حجة الوداع معروف است ، حضرت حج تمتع را بجا آورد و در آن سال ، ديگر ترسى از كفار وجود نداشت (746) لذا قتاده در جواب شخصى كه از وى منشاء خوف عثمان را پرسيد، جواب داد: من نمى دانم .(747) سوء قصد نافرجام خلفا به جان على(ع) سوء قصد نافرجام خلفا به جان على(ع على عليه السلام پس از غصب خلافتش به طور معقول به مبارزه پرداخت، و در بحث ها و محاجه هايش در مجامع عمومى و خصوصى خليفه را محكوم كرد،...خليفه و عكس العمل آن در ميان مردم مسلمان مشهود بود با توجه به اين كه ايمان قوى نداشت تا او را از تصميمات خلاف شرع و تضييع حقوق مردم جلوگيرى نمايد، از اين جهت نسبت به اميرالمؤمنين على!! عليه السلام كه داراى آن همه فضايل بى نظير بود، حساسيت نشان مى داد، و وجود وى را تحمل نمى كرد وفات فاطمه عليهماالسلام و دفن آن حضرت كه بنا به وصيتش به طور مخفى انجام گرفت، و به خليفه و دار و دسته اش اطلاع داده نشد، و شبانه مراسم دفن انجام گرديد، باعث اندوه فراوان مردم، و اعتراض آنان به دستگاه خلافت گرديد، و گفتند: شما كارى نموديد كه يگانه دختر پيامبر با دل پر و ناراحتى از شما، از دنيا برود.[ والصحيح عندى انها ماتت على ابى بكر و عمر، وانها اوصت الا يصليا عليها نهج البلاغه ابن ابى الحديد ج6 ص50. اين جريان نيز بر شدت عداوت دستگاه خلافت افزود، و خليفه دوم براى جبران حيثيت به باد رفته خودشان تصميم گرفت نبش قبر نموده، و پيكر فاطمه را بيرون آورده، و مراسم نماز و غيره از طريق خليفه انجام گردد، ولى اميرالمؤمنين فرمود: به خدا سوگند در اين صورت زمين را با خون شما سيراب مى كنم... و آنان يقين كردند كه على عليه السلام در اين موضوع تحمل نخواهد كرد... و لذا با بى آبرويى به عقب نشسته و توطئه خطرناكى را پى ريزى كردند ابوبكر و عمر در يك جلسه فوق محرمانه، خالد بن وليد را احضار نمودند و به او گفتند خالد.! امنيت دستگاه خلافت ايجاب مى كند كه كار بسيار بزرگى را به تو واگذار كند، ولى دقت كن كه آن را با هوشيارى كامل انجام دهى خالد بن وليد: شما هر چه فرمان دهيد، اطاعت مى كنم، اگر چه كشتن على باشد!!عمر!: نظر ما جز اين نيست خالد: چه موقع دوست دارى اين فرمان شما اجرا گردد؟ ابوبكر: هنگام نماز صبح به نماز بيا، و در كنار او قرار گير و چون سلام نماز را گفتم، مأموريت خود را هر چه سريعتر انجام ده در اين هنگام اسماء بنت عميس كه همسر ابوبكر بود، و سخنان آنان را از پشت پرده گوش مى كرد به كنيزش گفت: برو به خانه على عليه السلام و اين آيه را بخوان كه 'ان الملاء يأتمرون بك ليقتلوك فاخرج انى لك من الناصحين' يعنى اين جمعيت براى كشتن تو به مشورت نشسته اند فورا خارج شو كه من خيره خواه تو هستم. [ سوره قصص آيه 20. چون كنيز پيغام را رساند، اميرالمؤمنين با اطمينان خاطر فرمود: كشنده ناكثين و مارقين و قاسطين [ اين كلمه ها اصطلاحى است كه به ترتيب در مورد سپاه مخالف جنگهاى 'جمل' و 'نهروان' و 'صفين' بكار مى رود. ] چه كسى خواهد بود؟ نماز صبح برگزار شد، و خليفه امامت آن را به عهده گرفت، و خالد بن وليد در حالى كه با شمشيرش در كنار على عليه السلام قرار گرفته بود، منتظر پايان يافتن نظرات شما عزیزان: الله 18 سلطان 18 جانشین 18 مکتب18 جانشین 18 بدین 18 الله 18+64 دین = 82 امام 82 مهدی 82 جانشین حضر ت محمد ابن عبدالله 110 علی 110 جانشین اصلی آخرین پیامبر الهی 110 خلیفه اول امام واقعی امشب شب قدرمی باشد23مهدی23رهبر23 طبیب23 الگوی 23جهان اسلام 23جانشینه 23 اصلی23ناب الله23 آئین23ملائک سنگ کیسه صفرا اگه می خوای نمیری نخور نمکو روغنو شیرینی قی کردن بهترین دوای جسم میباشد قی کردن از تجمع سنگ در کیسه صفراء جلو گیری می کند وقتی کیسه صفرا پر ش به ابجد53 صلوات برمحمد53 احمد 53 علی26+27 فاطمه = 53 آل طاها آل یاسین53امام جانشین پیامبر53 شهید 319 اسلام واقعی 319 شهید 319 دین ناب محمد علی 319راه الهی الله 319 شهید 319 فلسفه دین 3319 سردار سلیمانی آیا وقت آن نرسیده تا جنایتکاران را سر جایشان بنشانیم نام تو اسم اعظم پروردگار است منتخب رسول ابن عم نبی عم یتساءلون عن نباء العظیم الذی هم فیه مختلفون ثم دین الله اصل اسلام 59 مهدی 59 دین واقعی اسلام 59 دین الله شیعه59 شیعه اصل اسلامه59دین واقعی اسلام59 چرا هفت حرف در سوره ی حــمــد نیست؟ «ث ، ج ، خ ،ز ، ش ، ظ ،ف» ظالم عالم مقصر عالم کیست بدبخت عالم کیست مذهب عالم کیست 740اندیشه شیطان740مقصرعمر740 مذهب الله محمد53فاطمه علی53سعادتمند ترین 53اهل بیت پیامبر53احمددین نمونه الله 53 53دین کامل الله 53 چرا هفت حرف در سوره ی حــمــد نیست؟«ث ،ج ،خ ،ز،ش،ظ،ف» قدرت علمی امام مهدی میتواند عرش رابه لرزه درآو رهبر آسمانی الله 59مهدی 59آخرین امام دین اسلام59 دین الله 34+25 اصل اسلام=59 مهدی59دین واقعی اسلام59 دین۶۴ الله محمدعلی۶۴جانشین محمدعلی۶۴دین۶۴الله محمدعلی۶۴تنها برگزیده دین۶۴نماینده غدیری۶۴ اصحاب یمین بیماری های سگ مهمترین بیماری سگ میرینه تو خونه بوگندشم میمونه فرمانده دلاور دین اسلامی 110 علی 110 دین الهی 110ریاضی در قرآن فضائل امام علی از نظر دشمنان امام علی کشته شدگان بت پرست که به دست با کفایت مولاء علی در جنگها بدر احد خندق تبوک و فتح مکه کشته شد زهرای اطهر زان سبب گفته در قرآن تمام آیه ها حق با علیست |
تير 1400 4
خرداد 1400 3 ارديبهشت 1400 2 فروردين 1400 1 اسفند 1399 12 بهمن 1399 11 دی 1399 10 آذر 1399 9 آبان 1399 8 مهر 1399 7 شهريور 1399 6 مرداد 1399 5 تير 1399 4 خرداد 1399 3 فروردين 1399 1 خرداد 1396 3 ارديبهشت 1396 2 فروردين 1396 1 اسفند 1395 12 بهمن 1395 11 آبان 1395 8 مهر 1395 7 شهريور 1395 6 مرداد 1395 5 تير 1395 4 خرداد 1395 3 ارديبهشت 1395 2 فروردين 1395 1 اسفند 1394 12 بهمن 1394 11 دی 1394 10 آذر 1394 9 آبان 1394 8 مهر 1394 7 شهريور 1394 6 مرداد 1394 5 تير 1394 4 خرداد 1394 3 ارديبهشت 1394 2 اسفند 1393 12 بهمن 1393 11 دی 1393 10 آذر 1393 9 آبان 1393 8 مهر 1393 7 شهريور 1393 6 مرداد 1393 5 تير 1393 4 خرداد 1393 3 ارديبهشت 1393 2 فروردين 1393 1 اسفند 1392 12 بهمن 1392 11 |